نگاه راهبردي به فرهنگ مصرف یکی از پویاترین عناصر اقتصاد مقاومتی (گزارش ویژه لیلة القدر)
در پی ابلاغ سیاستهای كلی اقتصاد مقاومتی توسط رهبر معظم انقلاب اسلامی ، تحولات اقتصادی و اجتماعی جامعه ایران در دو دهه گذشته و به تبع آن دگردیسی نظام ارزشی آن ، فرهنگ مصرف جامعه را به شدت تحت تأثیر گذاشته و باعث حرکت جامعه به سوی مصرف گرایی شدید شده که در این راستا ، سایت لیلة القدر مقاله ای به قلم حسین شاهد خطیبی مدیر سایت با نگاه راهبردی به فرهنگ مصرف یکی از پویاترین عناصر اقتصاد مقاومتی که نشان دهنده منزلت اجتماعی است ، را بررسی می نماید .
رقابت درآمد با مصرفمصرف ، یکی از شاخص های کلان اقتصادی است که سایر زنجیره های اقتصاد از جمله تأمین ، تولید ، مبادله و توزیع را از خود متأثر می کند ، از این رو مصرف و مصرف کننده نقش مهمی در روابط اقتصادی دارند .
عوامل مهم و مؤثر بر سطح مصرف و شکل گیری چارچوب الگوی مصرف جامعه را می توان از ابعاد مختلف بررسی کرد . بخشی از این عوامل اساسی به مسائل فرهنگی جامعه باز می گردد . از این رو شناسایی عوامل مؤثر بر فرهنگ و تعیین راهکارهایی برای بهبود فرهنگ مصرف در کشور از جایگاه ویژهای در حوزه سیاستگذاری برخوردار است تا بتوان از آسیب های ناشی از ابتلای جامعه به یک اقتصاد مصرفی پرهیز کرد .
اقتصاد مصرفی ، شرایط اقتصادی نامطلوبی است که کشور مذکور در بازار بینالمللی به جای کالاهای سرمایه ای ، مصرف کننده کالای مصرفی است (خلعت بری ،1371) . همچنین فرهنگ مصرفی جامعهای که با درآمد و ثروت آن تناسب نداشته باشد، موید عدم امکان پسانداز در جامعه و در نتیجه عدم امکان سرمایه گذاری و عدم تحقق رشد و پیشرفت است . «برنامه ای برای پیشرفت و عدالت» در ادامه مباحث کارشناسانه خود در حوزه فرهنگ در این نوشتار به بحث فرهنگ مصرف می پردازد که از نظرتان خواهد گذشت.
بررسی ها نشان می دهد که علاوه بر عوامل اقتصادی ، عوامل فرهنگی متعددی از جمله عقاید دینی ، مصرف تفاخری ، مصرف چشم و هم چشمی ، تبلیغات بازرگانی، جهانی شدن ، مد اجتماعی ، رجحان مصرف کننده و نظایر آن بر تعیین الگوی مصرف در جامعه مؤثر هستند و لازم است با توجه به لزوم اصلاح الگوی مصرف جامعه اقدامات عاجلی در حوزه فرهنگ مصرف از طرف سیاستگذاران کشور مورد نظر قرار گیرد.
مصرف یکی از اصلیترین بخشهای اقتصادی و مصرف کننده یکی از تعیین کننده ترین فعالان اقتصادی است . مصرف به معنای بهکاربردن کالاها و خدمات برای اجابت خواست های انسانی یا به دیگر سخن، از میان بردن مطلوبیت است. در دیدی کلان نگر ، مصرف کل مخارجی است که در یک دوره معین و کوتاهمدت (معمولا یکساله) صرف کالاها و خدمات می شود. بدین ترتیب این مخارج نه تنها کالاها و خدمات مصرفی بلکه مواد خام و ماشین آلات مصرف شده در فرایند تولید را نیز دربر می گیرد.
به این ترتیب از یک سو مصرف به معنای استفاده از منابع موجود به منظور برآورده ساختن نیازها و حوایج فعلی و جاری است و از نقطه نظر آماری از جمع کل مخارج مصرفی خانوارها ، شرکت های خصوصی و بالاخره مخارج جاری بخش عمومی بهدست می آید . در یک اقتصاد بسته ، مجموع مخارج مصرفی و هزینه های سرمایه گذاری مقدار تولید ملی را تعیین می کنند (قره باغیان، 1381: 134).
از نقطه نظر اجتماعی و روانشناسی مصرف ، عملا مترادف با تمام فعالیت های انسان و شکل دهنده شیوه زندگی انسان است (گولد ول . کولب ،1376: 785). مصرف دارای هزینه ای مشخص است . بنابراین به مجموع هزینه های صورت گرفته در تأمین کالاها و خدمات بهمنظور برآورده ساختن نیازها و خواسته های جاری هزینه مصرف می گویند (قره باغیان ، 1381: 134).
معمولا مصرف کننده یک فرد تصور می شود ولی در عمل مصرف کنندگان شامل سازمان ها ، افراد و گروههای مردم می شوند (مریدی ، 1373: 679) هر چند مصرف کل در اقتصاد بیانگر متغیری کلان است که در رابطه با متغیرهای مستقلی همچون درآمد، قیمت، جمعیت و پساندازهاست با این حال در این مطالعه بیشتر جنبه های تصمیم شخصی و فرهنگی مصرف در ابعاد خرد مورد توجه قرار گرفته است.
زنجیره اقتصاد ، دارای حلقه های مختلفی است که اختلال در هر یک از آنها، موجب انتقال ناکارایی مذکور به حلقه های بعدی شده و در نتیجه کل اقتصاد را با مشکل و ناکارایی مواجه می سازد. اگر اقتصاد را در پنج حلقه تخصیص ، تولید ، مبادله ، توزیع و مصرف در نظر بگیریم این نکته تعبیر می شود که مصرف تنها در آخرین حلقه اقتصاد مطرح است ؛ زیرا مصرف به معنای عام به مفهوم استفاده از کالاها و خدمات برای بهرهمندی از نتایج این استفاده است. ولی مصرف تنها در مرحله نهایی اقتصاد نیست بلکه از طریق ایجاد بازار برای محصولات مختلف ، تجهیزات و منابع سرمایهای را به آن سمت سوق میدهد و از سوی دیگر مصرف کالاهای مواد اولیه و واسطهای و منابع مالی آنها انواع مختلف مصرف را شکل می دهد. بنابراین در مرحله تخصیص عوامل تولید ، چگونگی استفاده از منابع در تولید کالاهای مختلف، صرف عواید در مراحل توزیع و ... نیز بهرهبرداری بهینه و مناسب از منابع در قالب الگوی مصرف مناسب مطرح است.
هرچند موضوع مصرف ، پدیدهای اقتصادی است ولی بخشی از عوامل ایجاد کننده آن در بخش فرهنگ نهفته است و با توجه به نهادینه شدن آن در جامعه یکی از راههای اصلی برونرفت از آن نیز توجه به موضوعات فرهنگی است. قبل از هر چیز رفتار مصرف کننده نوعی رفتار انسانی است. نخستین و شاید مهمترین نکته این است که رفتار «مصرف کننده» در حالت کلی زیرمجموعه ای از رفتار انسانی است. فرایندهای پایهای که رفتار را در حوزه خرید شکل می دهند، همان فرایندهایی هستند که رفتارها را در حوزه فعالیت های کاری ، مذهبی ، سیاسی و یا هر نوع رفتار انسانی دیگری شکل می دهند.
رابرت باکاک (1381) ، در کتاب خود با عنوان «مصرف» ، پیشینه مطالعات مصرف به عنوان مقوله ای جامعه شناختی را به اواخر قرن19 میلادی و آغاز قرن بیستم نسبت می دهد . به گفته باکاک پیش از آن مصرف ، مقوله ای صرفا اقتصادی شمرده می شد و فقط از همین منظر مورد توجه قرار می گرفت. در این دوره است که برای نخستین بار مصرف ، یا بهعبارت دقیقتر شیوه مصرف کردن ، بهمنزله پدیده ای مرتبط با فرهنگ و جهان بینی خاص از سوی ماکس وبر مورد توجه قرار می گیرد. با پایان گرفتن جنگ دوم جهانی است که اهمیت مصرف به طور ناگهانی به چشم می آید و جامعه شناسان ، فرهنگ شناسان، مردمشناسان و حتی فلاسفه در توجه به این پدیده ، گوی سبقت را از اقتصاددانان می ربایند.
مصرف گرایی ، همانطور که از عنوان آن پیداست، در وهله نخست مقولهای است آسیب شناختی که پیوند تنگاتنگی با مفاهیمی چون تجملگرایی و افراط در خرید کالاهای مصرفی دارد. مصرف به معنای عام و صرفنظر از بعد آسیب شناختی آن، تابعی است از متغیرهای اجتماعی چون نظام ارزشی، پایگاه طبقاتی و منزلت اجتماعی که بی شک این گره خوردگی ، بی ارتباط با نوسانات و فراز و نشیب های این متغیرها نخواهد بود . با تغییر نظام ارزشی و نیز تحولاتی که در لایه های مختلف طبقاتی به وجود می آید ، مصرف به عنوان یکی از عناصر مهمی که نشان دهنده منزلت اجتماعی است ، از جهت کمی و کیفی دچار تغییرات محسوسی خواهد شد.
تحولات اقتصادی و اجتماعی جامعه ایران در دو دهه گذشته و به تبع آن دگردیسی نظام ارزشی آن ، فرهنگ مصرف جامعه را به شدت تحت تأثیر گذاشته و باعث حرکت جامعه به سوی مصرف گرایی شدید شده که در این راستا موارد ذیل کاملا محسوس است :1- افزایش مستمر شاخص کلان هزینه های مصرفی کشور
2- افزایش فزاینده مصرف حامل های انرژی (بنزین ، گاز مایع و نفت گاز ، نفت سفید و نفت کوره و...)
3- افزایش شدت مصرف انرژی (انرژی مصرفی هر واحد تولید)
4- نامطلوب بودن مصرف انرژی در پالایشگاه ها
5- تخصیص غیربهینه اعتبارات طرح های عمرانی
6- الگوی ناصحیح مصرف آب
7- الگوی ناصحیح تولید و مصرف آرد و نان
8- سطح بالای ضایعات در تولید بخش صنعتی و کشاورزی
9- الگوی ناصحیح مصرف برق خانگی، کشاورزی، صنعتی و روشنایی عمومی
10- اتلاف بالای برق در خطوط انتقال نیرو
11- و...
پژوهش های انجام شده با تمرکز بر مقوله مصرف گرایی تأیید کننده چنین فرضی است. پژوهشی که در سال 1375 بهمنظور سنجش میزان مصرف کالاهای تجملی بین سال های 1362 و 1375 ، انجام شده نشانگر آن است که در سالهای جنگ (دهه 1360) میزان مصرف کالاهای تجملی (شامل لوازم زندگی ، تفریحات و سرگرمی و خدمات فرهنگی) روند نزولی داشته است اما پس از پایان جنگ و آغاز دهه 70، مصرف این کالاها افزایش داشته است (کریم خان زند ، تجمل گرایی در ایران بین سال های 1375 تا 1362) . پژوهش فرامرز رفیع پور نیز در همین راستا ، نشان دهنده تغییر ارزش ها در دو دهه گذشته است (رفیع پور ، 1377: 163).
مرکز افکار سنجی دانشجویان ایران در سال 1381 پژوهشی را در این مورد انجام داده که این پژوهش نیز نشان میدهد که 77درصد مردم ، به حادبودن مسئله مصرف گرایی در جامعه اذعان دارند (فرهنگ و پژوهش شماره 91) . اما آنچه این چرخش و دگردیسی را برجسته و چشمگیر می کند ، تفاوت فاحش و آشکاری است که در فاصله این دو دهه پیش آمده که بدون شک نمی توان آن را یک تغییر و روند آرام و طبیعی دانست. با نگاهی تاریخی به تحولات گذشته میتوان دریافت مسائل کلان و تأثیرگذاری چون انقلاب اسلامی در سال1357 با نیروهای عمیقا تأثیرگذارش و نیز سال های جنگ هشت ساله که هر دو آمیخته با مجموعه هایی از توصیه ها ، ارزشها و الگوهای خاص آن دوران بوده اند، بر این روند تأثیر گذاشته اند . اگر دهه 60، دهه حذف نشانگان طبقاتی ، تعلقات دنیوی ، پنهان کردن شیوه های زندگی اشرافی است ، دهه 70 ، در چرخشی کاملاً متضاد ، دهه آغاز زندگی تجملی و مصرفی است .
در این دوره تعدادی از مفاهیم ، ارزش گذشته را از دست داده و جای خود را به الگوهای رفتاری می دهند که بیانگر تمایل شدید به تمایز (Distinction) اجتماعی است . اقشار مختلف اجتماعی در صددند از طریق سبک زندگی و نیز کالاهای مصرفی ، خود را از دیگران جدا کنند . طبقه بالای جامعه آشکارا الگویی هستند برای طبقات پایین تر و رسانههای دولتی نیز با برنامه های تبلیغاتی خود این جریان را همراهی میکنند. برنامه های تلویزیونی با پخش آگهی های تبلیغاتی و نیز سریال هایی که در آن آشکارا زندگی تجملی دیده می شود، مستقیم یا غیرمستقیم به مصرف گرایی دامن زده و آن را تبدیل به الگویی برای خانواده ایرانی می کند. حال باید دید پیامد مصرف گرایی در جامعه ایرانی چیست ؟ به نظر می رسد مصرف گرایی در جامعه ایران موجب تنش در نظم اجتماعی ، تهدید نظم سیاسی، سست شدن بنیان خانواده، رشد افسردگی، وابستگی اقتصادی و غفلت از امور مهم زندگی شده است.
مصرفگرایی پس از جنگ در جامعه ایران تشدید شده است. توسعه صنعت فرهنگ ، ارتباطات، تبلیغات و تغییر در سلسله مراتب نظام ارزشی از وضعیت مذهبی- معنوی به غلبه عناصر مادی ، رشد مصرف، اسراف و تجملگرایی را افزایش داده است. تغییر در رویکرد اقتصادی دولت در دهه 70 به رشد طبقه متوسط، منزلت مجدد طبقه مرفه ، افزایش شکاف طبقاتی ثروتمندان و فقرا و نیز گسترش مصرف گرایی مدرن کمک کرده است. پیامدهای مصرف گرایی تنش در نظم اجتماعی، تهدید نظم سیاسی، وابستگی اقتصادی، تشدید عوارض زیست محیطی ، شیوع احساس محرومیت جمعی، سرخوردگی و افزایش سطح توقعات در کشور است.
رشد روزافزون مصرف گرایی، از هم گسیختگی اخلاقی و نیز نبود گروههای مرجعی که دلسوزانه خود را متولی حل بحران هایی از این دست بدانند، جامعه را دچار چالش های جدی خواهد کرد. بهنظر می رسد درصورت بی توجهی متولیان امر در درازمدت این مسئله اجتماعی تبدیل به چالشی فراگیر شده و نظم اجتماعی را دچار اختلال کند. در این بین باید به بررسی عوامل مختلف ازجمله عوامل اقتصادی و فرهنگی پرداخت که بهخاطر محدودیت های موجود فقط به بررسی عوامل تأثیرگذار فرهنگی خواهیم پرداخت.
جوامعی که با یک فرهنگ پویا مواجه هستند دستخوش دگرگونی های سریعی میشوند که جامعه با پدیده فرهنگ پذیری مواجه است. این پدیده، فرایندی است که بدان وسیله افراد یا گروههای یک فرهنگ انگارههای رفتار و تفکر فرهنگ دیگری را اقتباس میکنند (شایان مهر ، 1377، کتاب اول: 402). مصرف نیز نوعی هنجار اجتماعی است که شدیدا تحت تأثیر فرهنگ های دیگر است.
درصورتی که عوامل فرهنگی تأثیر منفی بر الگوی مصرف بگذارند، مصرف از حالت طبیعی خارج و به مصرف آشکار یا همان مصرف تظاهرآمیز تبدیل می شود . این نوع از مصرف ، استفاده اسرافکارانه و بی رویه کالا و خدمات است که با هدف متشخص جلوه دادن یا احراز موقعیت خاص صورت می گیرد. مصرف مسرفانه در فضایی صورت می گیرد که فاصله طبقاتی وجود دارد ؛ طبقه ای مسرف که به نوعی تعیینکننده سطح و کیفیت الگوی مصرف هستند و برخی از افراد جامعه تلاش می کنند خود را به سطح آن برسانند .
برخی از عوامل فرهنگی مؤثر بر نوع و میزان مصرف به شرح ذیل هستند :
- جهانی شدن : همانطور که بهطور متعدد اشاره شده جامعه همواره در معرض پدیده فرهنگ پذیری است ؛ یعنی انگاره های رفتاری و تفکر فرهنگی را از دیگران برداشت می کند . به همین دلیل است که فرهنگ به صورت جدی از پدیده جهانیشدن متأثر می شود . در این شرایط رفتار اقتصادی ، سیاسی و فرهنگی جامعه به سمت فرهنگ قالب سوق پیدا می کند. در شرایطی که قدرت اقتصادی ترسیمگر روند جهانی شدن باشد و لابی های سیاسی و اقتصادی خطوط رسانه ها را ترسیم کنند و بر آرا و افکار مردم تأثیر داشته باشند، طبیعی است که فرهنگ قالب مصرفی در دنیا، فرهنگ مبتنی بر دیدگاه مادی و اقتصاد سرمایهداری و بر پایه منافع شخصی خواهد بود . هرچند این روند با توجه به تضاد با ذات انسانی جامعه قطعا با مشکلاتی مواجه خواهد بود.
- مصرف تفاخری : مصرف کالا با هدف خود نمایی و تحت تأثیر دیگران ، مصرف نمایشی را شکل می دهد. بدین ترتیب رضایت حاصل از چنین مصرفی نه از مطلوبیت ذاتی خود کالا بلکه از تأثیر آن بر مردم نشأت می گیرد. به این عامل مؤثر بر مصرف ، اثر تفاخر نیز می گویند.
- مصرف چشم و هم چشمی : این عبارت برای نخستین بار توسط اقتصاددان آمریکایی وبلن (1929-1857) مطرح شد و به مصرفی اطلاق می شود که نیاز روانی فرد را که به تقلید از دیگران ایجاد شده برطرف می سازد. بهعبارت دیگر کالا خریداری می شود نه بدان دلیل که عملا مورد استفاده قرار گیرد بلکه به این دلیل خریداری می شود که مصرف کننده از افراد آشنا عقب نیفتد . به هر حال این نوع کالا مستلزم تقبل هزینه است که از نظر روانی مطلوبیت زیادی برای مصرف کننده ایجاد کند، هرچند دوره زمانی ایجاد رضایت خاطر روانی آن ممکن است محدود باشد.
- مد اجتماعی : شامل رفتار جمعی نوظهوری است که بهصورت رسم اجتماعی تثبیت نشده باشد . مد نیز بخشی از عرف است با این حال کنشی برخلاف رسم تلقی می شود که دوام و دیرپایی ویژگی آن است . مد رفتاری زودگذر است برای مثال آرایش شخصی یا طرز گفتار و بسیاری دیگر از رفتارها مد محسوب می شوند و افراد را به سمت همگونگی سوق می دهند. مد اجتماعی فرهنگ بخش عمده ای از جامعه و به خصوص جوانان را بهخود مشغول کرده و آنها را از پرداختن به امور مولد و پویا باز می دارد و با سوء استفاده از القای این فرهنگ غلط در جامعه منافع اقتصادی و بعضا سیاسی عدهای سودجو را تأمین می کند. تشدید تقید جامعه به مد این فرهنگ مصرفی را به یک فخرفروشی اجتماعی تبدیل کرده و تأثیر منفی بسیاری بر الگوی مصرف جامعه میگذارد.
- تبلیغات بازرگانی : در بازاریابی برای افزایش فروش از روشهای مختلفی استفاده می شود که یکی از مهمترین این روشها، استفاده از تبلیغات بازرگانی است. وقتی تبلیغات بازرگانی به عنوان یکی از اصلی ترین و نخستین ابزارهای تحقیق افراد جامعه برای خرید تلقی شود، اختیار مصرف خانوار به تبلیغات بازرگانی سپرده می شود و حتی منجر به ارائه تبلیغات کالاهای خارجی در کشور و ایجاد نیاز و ورود رسمی و غیررسمی کالا برای تأمین این نیاز می شود.
- رجحان مصرف کننده : طرز برخورد مصرف کننده در انتخاب کالاها و یا گروه های مختلف کالایی قابل جایگزین برای مصرف کننده را رجحان مصرف کننده می نامند ؛ یعنی مصرف کننده کالاهایی را ترجیح می دهد که مصرف آنها مطلوبیت بیشتری دارد . این مطلوبیت اگر براساس ارزش ها ، هنجارها ، باورها ، نگرش ها و اعتقادات صورت پذیرد، تابعی از فرهنگ فرد ، خانوار و جامعه است . این مطلوبیت که همان احساس لذت و خشنودی است می تواند فرهنگ مصرف را به شدت منحرف سازد به این ترتیب که مطلوبیت و لذت ناشی از خرید بهدلیل استفاده از کالا نیست بلکه افراد جامعه صرفا با انجام فعل خرید ، احساس لذت و خشنودی کرده و به ضرورت و نیاز خود برای خرید کالا توجه کمتری می کنند .
در این راستا اصلاح فرهنگ مصرف در جهت صرفه جویی و قناعت و طراحی ساز و کارهای فرهنگی مقابله با تجمل گرایی و فقر در جامعه و اولویت بخشی به الگوهای ساده زیستی باید مدنظر سیاستگذاران و برنامه ریزان قرار گیرد.
ترویج فرهنگ استفاده از کالاهای داخلی به منظور افزایش تولید ملی و کاهش واردات و مواجهه برنامه ریزی شده با آثار منفی فرهنگی و اجتماعی تورم در جامعه نظیر عدم ثبات رفتارهای اجتماعی ، اضطراب ، کاهش اعتماد عمومی و ... ترویج فرهنگ صرفه جویی و دوری از اسراف و ترویج فرهنگ استفاده بهینه از انرژی ، آب ، مواد غذایی و ... براساس آموزه های اسلامی نیز در شرایط کنونی کشور یکی از راهکارهای اصلی برون رفت از وضعیت فعلی است .